به گزارش خبرنگار سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یکی از پایهایترین مسائل در حوزهی زنان، شناخت هویت اصیل زن است؛ هویتی که بهگفتهی کارشناسان، درگیر بحران شدیدی است و این بحران، عامل اساسی مشکلات حال حاضر به حساب میآید. تبیینگری زنان به ویژه در عصر ارتباطات در عرصههای مختلف از شئون اصلی و ابتدایی هویتی آنها است؛ چراکه نشاندهندهی قدرت تحلیل، تعقل، بصیرت و حقطلبی آنها و خط بطلانی است بر فقدان شخصیت و آگاهی مستقلشان. اما عوامل مختلفی دست به دست هم دادهاند تا رسانه به جای تبیینگری زنان، آنها را از مسیر حقشان خارج کند و در نتیجه بهجای حل بحران هویتشان، به شدت تعمیق آن بیفزاید.
فضای مجازی بهطور ذاتی، امور محسوس و به ویژه حس بینایی را در اولویت احساس انسان قرار میدهد و امور انتزاعی را به حاشیه میبرد. بهطور مثال از مفاهیمی معنوی مثل خانواده، عفاف، غیرت دینی، مادری اهمیتزدایی میکند. همینطور فردگرایی، شکاف نسلی، کمیتگرایی افراطی را بهوجود میآورد، ناهنجاریهای فرهنگی را عادیسازی میکند و فضایی رقابتی را برای بهنمایشگذاشتنها فراهم میکند که درنهایت به بیماریهای روحی در افراد منتهی میشوند.
با یک بررسی ساده در بستر مجازی، پررنگشدن عناصر فرهنگ غربی مثل لیبرالیسم، اومانیسم، فمنیسم و کمرنگشدن فرهنگ ایرانیاسلامی را شاهد هستیم و این، تا حد زیادی اقتضای ساحت ابزارهای نوین ارتباطی است که نمادی از فرهنگ غرب است. درواقع، دهکدهی جهانی مک لوهان در کنار جهانیشدن اینترنت به جهانیسازی فرهنگ غرب و مفاهیم خاص آن کمک زیادی کرده و میکند.
علاوه بر مشکلات ذاتی فضای مجازی، کنترلنشدن مجازی توسط حاکمیت از جمله دلایل وجود وضع آشفتهی این روزهای شبکههای اجتماعی است. متأسفانه حاکمیت همچنان به مدلی دقیق، ساختارمند، مقبول و مشروع برای مدیریت این شبکهها نرسیده است و با محدودیتهایی خشک مثل فیلتر به آشفتگی این وضع دامن میزند. همچنین، تلاش زیاد دشمن و از طرفی کمتحرکی یا بیتحرکی زنان اهل مطالعه و صاحبنظر در این میدان، از دلایل نبود فضای تبیینی بین آنها است. چه بخواهیم و چه نخواهیم مجازی یکی از جبهههای جنگ نوین و از مهمترین بسترها برای نمایش فرهنگ ملتها است؛ بنابراین، اهمیتندادن به وجود دشمن و فعالیتهای مستمر او در فضای سایبری برای بهزمینزدن فرهنگ و هویت اصیل ایرانیاسلامی، باعث شده ضرورت جنگ نرم احساس نشود و در نتیجه کمیت و کیفیت نفوذ زنان نخبه در این محیط خدشهدار شود.
در کنار اینها، فقدان آموزش، فرهنگسازی و نیروسازی گسترده برای حضور زنان در جبههی محیطهای ارتباطی مجازی، چهارمین عامل برای گسترده نبودن فضای تبیینگری آنها است. بهعبارتی، تا زمانی که ماهیت تبیین و ضرورت و روشهای مناسب آن برای زنان مشخص نشود، روشنگری نیز اتفاق نخواهد افتاد و آنها هنگامی میتوانند ابتکار عمل پاسخ به ابهامات و اشکالات را در دست گیرند که به شیوهای جهادی و انقلابی و با ظرفیتی عقلانی، منابع و امکانات را در راستای حرکت تبیینی بهکار ببرند؛ حرکتی که سابقهی طولانی و درخشانی در وقوع آن دارند.
زنان در طول تاریخ و بهطور خاص در تاریخ اسلام عناصر مهمی در ساخت جامعه بودهاند. آنها چه مستقیم و چه غیرمستقیم در عرصههای مختلف نقشآفرینی کردهاند، همیشه بهعنوان پرچمداران روشنگری و تبیین یاد شدهاند، هم درون خانههایشان پایگاههای محکمی برای جریانسازی شکل دادهاند و هم در متن اجتماع جلوهگاه گفتمانسازی بودهاند. عینیترین نمونهی نقش تبیینی زنان در تنگناهای تاریخی، حضرت زهرا و حضرت زینب سلاماللهعلیهما هستند. آنها نهتنها نماد بلکه واقعیتی برای چیرگی تلاش و خلوص حق بر تبلیغات باطل بوده و تجربهای حقیقی برای زنان امروز بهحساب میآیند. فصاحت، بلاغت، علم، تقوا، پشتکار، ادب، سیاست، مدیریت، عفاف و صلابتشان الگوهایی ملموس برای زنان عصر حاضر هستند. همچنین زنان بسیاری که در بطن حوادث، چارهساز پیچهای مهم تاریخی بودهاند اما در متن اذهان بهفراموشی سپرده شدهاند.
دختر حرث بن عبدالمطلب زنی است که با وجود حصار شدید تبلیغاتی معاویه حق و باطل را با سخنرانیها، مرثیهها و اشعارش معرفی میکرد و نیز امالخیر زنی خطیب که با بلاغتش به روشنگری میپرداخت و حق را برای مردم تبلیغ میکرد، امیمه زنی راوی، محدث، مدرس و نیرویی جنگی که هم در میدان جنگ سخت و هم جنگ نرم نمیگذاشت باطل بر حق چیره شود، امایمن که با فصاحت کلامش از حق اهل بیت پیامبر دفاع میکرد، امکلثوم دختر عقبة بن ابی معیط، خنساء شاعر معروف عرب، فضه خادم حضرت زهرا، سودهی همدانی و هزاران زن دیگری که از ابتدای خلقت نهتنها اسیر تبلیغات فریبندهی باطل نشدند بلکه باوجود فضای محدود و خطرآفرین برای حقطلبان، از تلاش دست برنداشتند و هیمنهی جریان ناحق را با عزم راسخ، ایمان قوی، علم و آگاهی، مهارتهای سخنوری و خطابه و پاکدامنیشان به خاک زدند و بهمعنای واقعی به جهاد تبیین پرداختند؛ جهادی که امروزه حلقهی مفقوده هویتی زنان است و معنای حقیقیاش نیاز به بازتعریفی اساسی دارد.